زندگی جاری مختصریست ....

عناوین یادداشت‌ها

  • sms عاشقونه که دیروز واسه میثم جونم فرستادم ! شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 09:19
    ۱) طرح چشمانت زمین محبت بود و من قانون جاذبه ات را وقتی سیب سرخ دلم افتاد٬ فهمیدم ! ۲) با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه با خبر باش که من غرق گناهم هر شب ۳) میگن خدا بهترین نعمت رو به بهترین بندش میده اما من که بهترین نیستم پس چرا عشقت رو به من داد ؟! ۴) دوست داشتن دل می خواد نه دلیل ... دوستت دارم بدون دلیل !!! ۵)...
  • پارک لاله ... !!! دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1388 09:50
    سلام میثم جان ... دیروز خیلی بهت نزدیکتر شدم. احساس کردم کمی از حرفای دلمو فهمیدی و من سبک تر شدم آخه داشتم دیونه می شدم! البته چیزایی که تو دلمه خیلی بیشتر از این حرفاست اما چیکار کنم که نمی تونم همه ی حرفمو بهت بزنم... اگه بخوام همه ی حرفایی که توی دلم جمع شده رو بهت بزنم باید قبلش یه حرفایی از تو درباره ی خودم...
  • بهای دوست نه اززیبایی اوست ونه از دارایی او بلکه به وفاداری اوست دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 11:01
    میثم نازم ... بالاخره طعم لباتو چشیدم !!! هیچ روزی مثه دیروز زیبا نبود ... آرزوی من دوستت دارم! نمی دونم الان چه فکری می کنی؟! خیلی دوست دارم چی توی دلت می گذره ... چی می خواستی بهم بگی نفسم؟ من منتظر می مونم تا بفهمم توی دل نازت چی می گذره گلم ! دنبال کی میگردی؟ عشق تو رو به روته هر چی دلت خواست بگو چه موقع سکوته؟...
  • وقتی در بند توام آزادم ... (قربون لبات ) یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1388 12:30
    دلم بدجوری هوای با تو بودن کرده! اینقدر توی روزام پر شدی که دیگه چیزی جز تو نمی بینم... خاطرات دیروز جلوی چشام رژه میره و من فقط می تونم بهشون لبخند بزنم اما نمی دونم چرا خندم خشک شده! گریم گرفته! میدونی الان دارم به چی فکر میکنم؟ به خندت ... آخرین لحظه ای که دیدمت روی لبات خودنمایی می کرد! تازه اون موقع فهمیدم خندت...
  • I LOVE YOU ( دستتو بذار توی دستای من ) شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 13:51
    باور کن که دوستت دارم ای تنها بهانه برای زنده بودنم ، نفس کشیدنم دوستت دارم .... ای امید و آرزوی من ، دنیای من دوستت دارم.... ای تو به زیبایی یک گل سرخ ، به پاکی یک چشمه زلال ، به لطافت باران بهار دوستت دارم.... ای تو فصل بهارم ، همیشه یارم ، همدم این دل پاره پاره ام دوستت دارم.... ای تو آرامش وجودم ، همه بود و نبودم...
  • *بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم...*( توی جاده ی دنیا تنهایم ) پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 16:04
    زندگی رسم خوشایندی است. زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ. پرشی دارد اندازه عشق. زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.. زندگی جذبه دستی است که میچیند. زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است. زندگی بعد درخت است به چشم حشره زندگی تجربه شب پره در تاریکی است. زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد...